خونه باغ *خونه باغ از نظر من جاییه که ادم اونجا میتونه آرامش داشته باشه وخودش رو تغیر بده وبه سمت پیشرفت وخوشبخت تر بودن پیش بره .برای همین اسم اینجارو گذاشتم خونه باغ تا جایی باشه برای آرامش وپیشرفت.*
| ||
هیچوقت!!! آما ما میتونیم یاد بگیریم که با زندگی بهتر کنار بیایم.از همون لحظه ای که قراردادزندگی در سیاره زمین رو امضا میکنیم مکلف به گذراندن مدرسه زندگی میشویم وتا وقتی که نفس میکشیم کلاسهای این مدرسه همچنان پا برجاست. ما همیشه فکر میکنیم که بعد از گذروندندوران فعلی زندگیمون(پیش دبستانی ..مدرسه..دانشگاه ....) زندگی آسونتری رو پیش روی خودمون میبینیم.ولی افسوسکه اینجوری نیست... کسی به ما هشتار نداده ! تعجبی هم نداره که احساس درماندگی میکنیم. ما از راه دور به زندگی دیگران نگاه میکنیم وفکر میکنیم اونها در جاده همواری گام برمیدارند..در حالی که همون آدمها هم درگیر مشکلات خاص خودشون هستن شاید حتی مشکلاتی بدتر از مشکلات ما!... محمد به ظاهر زندگی ایده آلی داره.اون با حقوق بسیار خوبی بازنشسته شده...قسط های خونش رو پرداخت میکنه.. ماشین خوبی خریده...و.....اما چیزایی که مانمی دونیم اینه که... اون از شرکت بیمه شکایت کرده...سقف خونه اش چکه میکنه....پسرش معتاد شده و... همه ما مرتبا مورد آزمایش قرار میگیریم واین قانون زندگیه ... حتی وقتی مسائل بیش از اندازه آسان میشود ما به دنبال مشکلات بزرگتر میرویم. وبا خودمون میگیم: من میتونیم این کاررو حتی با چشم بسته هم انجام بدم.! وقتی زندگی بیش از اندهزه آسون میشه ازدواج میکنیم! وقتی قسطهای خونمون تموم میشه یه خونه بزرگتر میخریم..!!! در حقیقت*این فقط دنیا نیست که زندگی مارو پیچیده میکنه؛ خود ماهم اینکاررو میکنیم!* واین میتونه دلیل دیگه ای باشه برای اینکه زندگی هیچوقت آسون نشه...
[ جمعه 91/5/27 ] [ 10:34 عصر ] [ کیمیا ]
[ نظرات () ]
سلام به همه خانواده ها به وجود اومده تا عشق بی قید وشرط رو به ما یاد بدهند.ما میتونیم همکاران خودمون رو ترک کنیم یا حتی با دوستانمون قطع رابطه کنیم .اماخانواده...... هستدن که تمتم زیر وبم مارو میشناسند وتنها کسایی هستن که در همه شرایط باید دوستشون داشته باشیم. دوست داشته باشیم.در اینجاست که مادیگران روبه خاطر درونشان دوست داریم بدون اینکه عشقمون دارای قید وشرط باشه... که تو چگونه ساخته شده ای بلکه مفهوم واقی آن چیزی است که برای تو اتفاق میافتد.مثلا وقتی بچه ای به تو عشق میورزد وحقیقتا به تو عشق میورزد آن وقت است که توتبدیل به یک حقیقت میشوی.... واساسا(با لهجه دکتر نیما افشار خونده بشه:)) )با گذشت زمانه که تو به حقیقت تبدیل میشی.قبول دارم که با گذشت زمان تو موهات رو از دست میدی...چشمات کم سو میشه ...ضیف وپیر وپژمرده میشی اما هیچ کدوم از اینها واقعا هیچ اهمیتی نداره چون کسی که واقعا به حقیقت بدل شده باشه دیگه نمیتونه زشت باشه جز در برابر کسایی که نمی فهمند...(مثل پهلوانای کشور عزیزمون) [ چهارشنبه 91/5/4 ] [ 6:27 عصر ] [ کیمیا ]
[ نظرات () ]
|
لینک های ویژه |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |