خونه باغ *خونه باغ از نظر من جاییه که ادم اونجا میتونه آرامش داشته باشه وخودش رو تغیر بده وبه سمت پیشرفت وخوشبخت تر بودن پیش بره .برای همین اسم اینجارو گذاشتم خونه باغ تا جایی باشه برای آرامش وپیشرفت.*
| ||
میخوام با یه سوال شروع کنم:آیا من باید خودمو دوست داشته باشم؟؟ بله ! کسایی که خودشون رو دوست ندارن آدم رو عصبی میکنن! خیلی از این که به خودشون عشق بورزند و خودشون رو دوست داشته باشند احساس خوبی ندارن اما همین ادمها از خانواده و همسراشون انتظار دارن که دوستشون داشته باشند !عجیب نیست؟ما میگیم:من نمیتونم خودمو دوست داشته باشم ولی بعد از خانواده و همسرمون عصبانی میشیم که چرا مارو دوست ندارن؟ دلیلش واضحه:من چطوری میتونم چیزی رو که ندارم به کس دیگه ای بدم؟ (یا به عبارت دیگه:هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند.(امام علی (ع) ) انسان تا خودش رو همونجوری که هست نپذیره هرگر نمیتونه دیگران رو اون طوری که هستن بپذیره. اگه تمام توجه ما به خطاها واشتباهاتمون باشه همون خطاها واشتباهات رو در دیگران هم جست وجو میکنیم تا حالمون خوب بشه.ولی غافل از این که حالمون بهتر که نمیشه هیچ بدترم میشه! اگه روی اشتباهاتمون تمرکز کنیم بیشتر وبیشتر میشه به جای اینکه بهتر بشه. وقتی که خودمونو دوست نداشته باشیم دنیا هم دوستمون نداره وبعد میشینیم ودنیارو سرزنش میکینم(مثلا: هیچ چیز توی این دنیا به نفع من نیست و...) اگه بخوام توی یه جمله معنی دوست داشتن خود رو بگم یعنی:بخشیدن خود یعنی اعتراف به این نکته که تاحالا به بهترین نحوی که بلد بودم زندگی کردم.
نکته1)نقص ها وکاستی های خوتون رو ببخشید ومطمئن باشید که دیگران هم به طور خودکار این نقص هارو نادیده میگیرن واز یادشون میره.
نکته2)اطرافیانمون مثل آیینه هایی هستن که مارو به خودمون نشون میدن.(اگه خوب به آینه نگاه کنین همیشه یه سری چیزها رو میبینین که برای رشد بهشون اعتیاج دارین!امتحان کنین) /به عبارت دیگه اگه همه با تو موافق باشن توهیچ وقت موفق نمیشی باید افرادی باشند تا باتو مخالفت کنن وبه سمت موفقیت ببرن.
کلام آخر:خودتون رو دوست داشته باشید تا بقیه هم شما رو دوست داشته باشند.مشکلات ما همیشه از خود ما منشا میگیره اینو هیچ وقت فراموش نکنین.اگه شما به زندگی سخت بگیرین زندگی هم به شماسخت میگیره. [ شنبه 91/4/17 ] [ 3:26 عصر ] [ کیمیا ]
[ نظرات () ]
سلام بلاخره این کنکور ..... دادیم راحت شدیم این یه مدت که داشتم میخوندم (برداشت اشتباه نشه منظور اینه که داشتم کتابارو نگاه میکردم!) یه سری چیزای جدید در مورد خودم فهمیدم... گفتم بیام بگم شاید شما هم همین جور باشید اگه نه که برم خودم به یه روانشناس معرفی کنم! من موردی میگم شما هم موردی جواب بدید(ممنون) 1)من بدم میاد یکی ازم تعریف کنه! 2)بدم میاد ازم تشکر بشه اونم از نوع زیادش! 3)بدم میاد دوستم بره وبیاد بگه دوست دارم! 4)بعدم میاد از حساس بودنم سوءاستفاده بشه! 5)بدم میاد کسی بهم فکر کنه! 6)بدم میاد وقتی یکی حرف میزنه دلیلش قانع کننده نباشه! 7)بدم میادکسی بره پشت سرم حرف بزنه!(چه کاریه بیاد رک وراست به خودم بگه مثلا ازت بدم میاد! به خدا ناراحت نمیشم) 8)بدم میاد چاپلوسیم رو بکنن که مثلا تو خیلی استعداد داری و.... و...... بابا به کی بگم بدم میاااااااااد! (اخه دوست عزیز تو که میدونی دیگه چرا؟؟)
نتیجه: از همه اینا بدم میاد چون اولا با این کاراشون دارن جلوی پیشرف خودشون ودر درجه دوم جلوی پیشرفت من رو میگیرند. (نظر شما چیه؟) پ نوشت: اینا فقط فقط در مورد دوستان واطرافیان صدق میکنه! مهم نوشت: اگه اونی که باید تشکر کنه وتعریف کنه و..... این کار رو نکنه ...... خونش پای خودشه دیگه
کمکتون رو ازم دریغ نکنین
[ جمعه 91/4/9 ] [ 11:19 عصر ] [ کیمیا ]
[ نظرات () ]
|
لینک های ویژه |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |